آنالیز محتوا سایت و گزارش عملکرد محتوا

آنالیز عملکرد محتوا,آنالیز محتوا,آنالیز محتوای سایت

مهم نیست که چقدر مخاطبان هدف خود را میشناسید، تلاش های شما در بازاریابی محتوا همیشه نیاز به بهبود دارد. گاهی محتواهایی که در زمان کوتاهی محبوب شده اند فوراً کم اهمیت می شوند، و بعضی از محتواهایی که انتظار ندارید رشد کنند پر اهمیت و محبوب می شوند. در آن زمان درس های مهمی وجود دارد و برای یادگیری آنها باید بدانید که چگونه آنچه اتفاق افتاده را درک کنید.

زمانی کار شما به عنوان یک بازاریاب محتوا سخت تر می شود که با مدیرانی شکاک مواجه شوید. حتماً محتوا ایده خوبی است اما خیلی کار می برد، و مدیران یا کاربران در نهایت از شما می پرسند: “به ازای سرمایه گذاریمان چقدر درآمد کسب می کنیم؟”

بخش مهمی از کارشما این است که یاد بگیرید که چگونه موفقیت و شکست خود را پیگیری کنید، و بتوانید نشان دهید که چگونه فعالیت های بازاریابی محتوا به سازمان شما در دستیابی به اهداف کلی کسب و کار شما کمک می کند و قادر خواهید بود به طور موثر نتایج موفقیت آمیز آن را به مدیران مجموعه خود نشان دهید.

چه مواردی را باید تحلیل کنیم؟

حتماً داستان فیل در اتاق تاریک را شنیده اید، که هرکسی برداشت خود را دارد؛ اعداد و ارقام نیز همانطور هستند، هم می توانند نشن دهنده واقعیت باشند و هم برای دروغ گفتن استفاده شوند. اعداد فقط اعداد هستند؛ مثل رنگ هایی که در کشیدن نقاشی بکار می روند. کنترل رنگ ها در دستان نقاش است و اوست که تصمیم می گیرد چه رنگی در نقاشی اش باشد و چه رنگی نباشد. برای درک بهتر موضوع بیایید یک مثال را بررسی کنیم. جلسه ای سالانه را فرض کنید که در آن بازاریابان مشغول گزارش دهی هستند اینک به گزارش بازاریاب محتوا توجه کنید: “امسال ترافیک سایت ۳۰۰% افزاریش داشته و متوسط زمان حضر کاربران در هر صفحه بیش از ۲ دقیقه بیشتر شده است و میزان خوانده شدن مطالب هم تقریباً ۲ برابر سال گذشته است”.

شگفت انگیز است! اگر شما مدیر این شرکت باشید قطعاً خوشحال خواهید شد. این وضعیت ممکن است فوق العاده باشد و شاید هم اصلاً جالب نباشد! شاید بازدیدهای سال قبل ۱۰ بوده که الان فقط به ۴۰ رسیده است. شاید اعضای خود تیم سایت باز گذاشته اند و بعد از برگشتن از جلسه ای دوباره روی صفحه ای دیگر کلیک کرده اند و بدین ترتیب زمان خوانده شدن صفحات زیاد شده است. برای اعداد و ارقام گفته شده در گزارش بالا دلایل زیادی ممکن است وجود داشته باشد.

خلاصه اینکه اندازه گیری به تنهایی فایده ای ندارد مهم این است که هوشمندانه اندازه گیری کنید. تا وقتی فقط به آمار بدون فکر نگاه کنید هیچ معنایی نخواهند داشت. باید کاری کنید که این آمار با اهمیت شوند نه اینکه فقط به قصد آمارگیری این اعداد را جمع آوری کنید. در واقع شما باید بتوانید این اعداد را تفسیر کنید و زمانی که مدیرتان از شما می پرسد “این عدد یعنی چه؟ خوب است یا بد؟” برایش پاسخی داشته باشید.

این شما هستید که ارزش محتواهایتان را به دیگران ثابت می کنید.

چگونه معیارها را هوشمندانه بسنجیم؟

همیشه سعی کنید کار ار کوچک شروع کنید و آهسته آن را گسترش دهید. تجزیه و تحلیل کاری همیشگی و مستمر است. شبیه حسابرسی مالی نیست که یکباره تمام شود. به همین دلیل به یکباره خود را درگیر نکنید زیرا حجم کار زیاد امکان پیشرفت را از شما می گیرد.

فکر کنید با محتوای خود می خواهید به چه هدفی برسید. سپس کدام یک از این معیارها می تواند در راستای اهدافتان کیفیت کار شما را نشان دهد. این مهم است که معیارهایتان هدفمند باشند و در صورتی که نمی دانید اهدافتان چگونه باشد تا بهترین نتیجه را داشته باشد می توانید از دیگران یاد بگیرید. مثلاً موسسه بازاریابی محتوایی از بازاریابان در خصوص فعالیت هایشان نظر سنجی کرده و نتایج آن را به صورت گزارش هایی در زمینه بنچ مارکتینگ، بودجه و روندهای کار بازاریابان منتشر می کند، می توانید از این نتایج استفاده کنید. علاوه بر این می توانید برای یک بازاریابی موفق محتوا، اهداف سازمانی خود را نیز در نظر بگیرید.

ما در اینجا ۵ هدفی که در نظرسنجی گفته شده از اهداف اصلی بوده است را مطرح می کنیم:

ایجاد آگاهی از برند

مردم باید شما را بشناسند تا بتوانند برند شما را انتخاب کنند. جلب توجه افرادی که شما را نمی شناسند موجب می شود در زمان خرید ابتدا به یاد شما و برندتان بیوفتند.

ارتباط و مشارکت

بعد از آشنایی افراد با برندتان، یک گام فراتر رفته و کاری کنید که مردم با شما ارتباط برقرار کنند. در این فرصت می توانید با آنان رابطه احساسی تری برقرار کرده و کاری کنید که از شما واقعاً خوششان بیاید.

ایجاد مشتری وفادار و حفظ آن

بعد از برقراری ارتباط با افراد، چطور آنان را وفادار به خود نگه دارید؟ با استفاده از محتوا می توانید به این هدف برسید و حتی توانایی بازگرداندن مشتریان از دست رفته را نیز خواهید داشت.

ایجاد سرنخ های فروش

توانایی محتوا در ایجاد مشتریان بالقوه با سرنخ های فروش فوق العاده است. به عنوان مثال با درخواست خواندن مطالب بیشتر و یا تولید محتوا برای جمع آوری آدرس ایمیل، می توانید به آسانی از مردم بپرسید آیا می خواهند دوباره مطالب شما را بخوانند. محتوا اغلب می تواند فرصت های خوبی برای این سرنخ ها ایجاد کند.

فروش

شما می توانید با توضیح محصولات و خدمات خود به مشتری و اینکه برایش چه فایده هایی دارد مخاطبان خود را متقاعد کنید که شما می توانید بهترین انتخاب باشید و این کار موجب افزایش فروش شما می شود.

نحوه اندازه گیری پیشرفت کردن هریک از اهداف گفته شده با دیگری کمی متفاوت است. ما سعی کردیم برای هر کدام از اهداف فته شده چند معیار مختلف را معرفی کنیم تا با آن ها بیشتر آشنا شوید و شیوه کار را درک کنید. البته این معیارها کامل نیستند و معیارهای دیگری نیز برای سنجش وجود دارند.

هدفمعیارها

ایجاد آگاهی از برند

 

·       چند نفر محتوایی مشخص دیده اند؟

·       چه تعداد لینک به محتوای شما داده شده است؟

·       چه تعداد مشتری جدید از سایت شما بازدید کرده اند؟

ارتباط و مشارکت

 

·       محتوای شما چند بار از همه شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته شده است؟

·       چه تعداد کاربر برای شما در سایت، وبلاگ یا شبکه های اجتماعی، نظر ثبت کرده اند؟

ایجاد مشتری وفادار و حفظ آن·       چند درصد از مشتریان قبلی شما خرید کرده اند؟

·       چند درصد از اعضای شما از فهرست خارج شده اند؟

ایجاد سرنخ های فروش·       چند سرنخ فروش دارید؟

·       چند درصد از مشتریان توسط این سرنخ ها از شما خرید کرده اند؟

فروش·       نرخ تبدیل شما چقدر است و چند درصد از بازدیدکنندگانتان به مشتری مبدل شده اند؟

·       چند درصد از کاربران موقت بعد از تمام شدن بسته رایگان خود، محصول یا خدمات شما را خریده اند؟

معیارهای اصلی

اعداد و ارقام گوناگون فراوانی وجود دارد که هر کدام معنایی دارند اما بعضی از آنها واحدهای اصلی هستند. این ارقام توسط همه بازاریابان محتوا استفاده می شود. در ادامه می خواهیم این ارقام را بررسی کنیم تا بدانید به کمک آنها قرار است چه چیزی اندازه گیری شود و جایگاه این معیارها چیست.

معیارهای ترافیکی

افزایش ترافیک سایت یکی از بدیهی ترین نشانه های موفقیت یک سایت است. بیشتر کمپین های بازاریابی برای این منظور طراحی می شوند. برای درک بیشتر این موضع یک مورد پایه ای را بررسی می کنیم:

تنظیم گوگل آنالیتیکس (Google Analytics)

قبل از اندازه گیری ترافیک سایت لازم است که مطمئن شوید گوگل آنالیتیکس (یا هر پلتفرم تحلیل پذیری که استفاده می کنید) به درستی تنظیم شده است. این ابزار قابلیت های عظیمی دارد و یادگیری آن آسان است و در ضمن استفاده از آن نیز کاملاً رایگان است.

برای انجام تنظیمات می توانید از اسناد راهنمای گوگل و یا از ویدیوهای موجود در آکادمی آنالیتیکس استفاده کنید.

تعداد بازدیدها و بازدیدهای یکتا از صفحات

یکی از اصلی ترین معیارهای سنجش ترافیک سایت ها بازدید از صفحات(page views) یا به اصطلاح “hits” است. وقتی فردی یک صفحه را باز میکند برای ان صفحه یک بازدید ثبت می شود.

وقتی کاربر صفحه ای از سایت شما را باز می کند و بعد از کلیک بر روی لینک های آن صفحه و مشاهده آنها، توسط دکمه بازگشت مرورگر به صفحه اصلی برگردد، برای او فقط یک بازدید ثبت می شود. در واقع تمام این رفت و بازگشت ها در وب سایت شما منجر به ثبت یک بازدید می شود. راه حل آن استفاده از معیار بازدید یکتا (Unique page views) است.

بازدید یکتا برای هر کاربر یکبار شمرده می شود و مهم نیست که یک کاربر در یک بازه زمانی ۳۰ دقیقه ای (session) یک صفحه را چند بار باز کند، بازدید یکتا هر صفحه را برای هر کاربر یکبار می شمارد.

عوامل زیادی دخیل هستند که تعداد بازدیدهای یک صفحه را بیش از بازدیدهای یکتای آن می کند. و ارقام مربوط به بازدیدهای یکتا برای تعیین ترافیک واقعی منطقی تر است. درست است که کوچکتر بودن عدد بازدید یکتا ممکن است به نظر جالب نباشد اما مهم تغییر در روند آن است که نیاز به توجه بیشتری دارد.

این معیارها بهتر است در دراز مدت بررسی شده و پیشرفت آن در بازه های زمانی مشخص مقایسه شوند تا عملکرد محتوای شما را ارزیابی کند. شما می توانید یک بازه زمانی را مشخص کرده و با در نظر گرفتن تعداد محتواها در آن بازه مشخص ارزیابی خود را انجام دهید، این کار بهتر از بررسی تاثیر تک تک محتواهاست.

همینطور می توانید به زمان بررسی ترافیک و فصل ها نیز دقت کنید. مثلاً تعطیلات نوروز زمان خوبی برای خواندن مطالب شما نیست و مقایسه آن با بازه های زمانی دیگر صحیح نیست!

جعبه نکته

نکته حرفه ای :

شما می توانید ترافیک بازه های زمانی ویژه و تعطیلات فصلی را سال به سال مقایسه کنید زیرا این تغییرات هر ساله اتفاق می افتند. مثلاً ممکن است در تعطیلات نوروز ترافیک خوبی نسبت به کل سال نداشته باشید اما اگر نسبت به نوروز سال گذشته تغییرات معنی دار داشته باشید می توانید متوجه تغییرات مثبت یا منفی عملکرد خود شوید.

زمان سپری شده در صفحه (Time On Page)

زمانی که کاربر در یک صفحه سپری می کند می تواند معیار خوبی باشد. این معیار نشان دهنده میزان علاقه کاربر به محتوای شماست. برای مثال اگر دو صفحه با محتوای یکسان و طراحی متفاوت داشته باشید و زمان سپری شدن در یکی بیش از دیگری باشد نشان دهنده جذابیت طراحی آن صفحه است.

سوال:

فرض کنید کاربری از طریق لینک صفحه در توییتر به مطلبی که تازه پست کرده اید وارد شده و در عرض ۴٫۵ دقیقه نصف مطلب شما را خوانده سپس لینکی خارجی را در صفحه کلیک کرده و آن را در برگه دیگری باز کرده و صفحه مطلب شما را پس از ۱۰ ثانیه مکث می بندد. سپس صفحه جدیدی که توسط لینک خارجی مطلب شما بازکرده را پس از ۲۰ ثانیه مرور می بندد. بنظر شما با توجه به گوگل آنالیتیکس، مدت زمان سپری شده این کاربر در پست شما چقدر است؟

جواب:

آیا حضور کاربر بیش از ۴ دقیقه است؟ شاید جواب شما ۴ دقیقه و ۴۰ ثانیه باشد اما باید بگویم که این رقم اشتباه است. جواب صحیح صفر است. بیایید علت این موضوع را بررسی کنیم: این شخص صفحه شما را تنها یکبار دیده و آن هم زمانی است که صفحه برایش بارگزاری شده است. یادتان باشد گوگل از طریق مقایسه زمان حضور کاربر در صفحه تا حرکت بعدی او در آن سایت عدد Time On Page را محاسبه می کند.

پس می توان گفت از آنجا که کاربر پس از مطالعه روی لینکی خارجی کلیک کرده و حرکت بعدی در آن صفحه نداشته است؛ بدین ترتیب گوگل نمی تواند زمانی را برای این بازدید در نظر بگیرد و از نظر گوگل زمان سپری شده در این پست صفر است. شاید از نظر شما این موضوع منطقی نباشد اما این روش گوگل آنالیتیکس است و شما باید همه چیز در پست خود را طبق نظر او طراحی کنید.

نرخ پرش (Bounce Rate)

نرخ پرش اهمیت فراوانی دارد. درصدی از کاربران که وارد صفحه ای از سایت شده سپس آن را ترک کرده و دیگر باز نمی گردند را نرخ پرش گویند.  عدد بالای این معیار نشان می دهد که صفحه شما نیازهای کاربر را برآورده نمی کند. اما در عین حال می تواند دقیقاً برعکس هم باشد یعنی کاربر آنچه را که به دنبال آن است را به سرعت پیدا کرده و راضی از سایت شما خارج می شود.

برای اینکه بدانید نوع نرخ پرش شما طبق گفته بالا مثبت است یا منفی می توانید زمان سپری شده را نیز بررسی کنید. اگر زمان بالا باشد یعنی محتوای شما مطالعه شده و مفید است و احتمالاً مخاطبان راضی از سایت شما خارج می شوند. و در صورت کوتاه بودن زمان، نتیجه برعکس می شود.

بیایید ببینیم نظر گوگل در محاسبه نرخ پرش چیست: در صورتی که کاربر بعد از ۳ دقیقه، صفحه را ببندد این اتفاق از نظر گوگل پرش محسوب نمی شود و کاربر راضی بوده است. شما می توانید از ترفندهای زیادی برای نگه داشتن کاربر در صفحات خود استفاده کنید و از جمله این ترفندها می تواند به تولید محتوای با کیفیت اشاره کرد. همینطور شما می توانید با ایجاد لینک های داخلی مدت زمان حضور کاربر در سایت خود را افزایش دهید و به تبع نرخ پرش کمتری داشته باشید.

معیارهای مشارکت کاربر

وقتی کاربر وارد سایت شما می شود انتظار دارید تا عملکردی را انجام دهد مثل امتیاز دادن، لایک کردن، درج نظر، اشتراک گذاری و … این عملکردها دو مزیت را برای شما بوجود می آورد:

افزایش ترافیک سایت شما

پیش رفتن افراد در قیف بازاریابی شما

ارتباط کاربر می تواند شکل های مختلفی داشته باشد، درست است که شبکه های اجتماعی ارتباط با کاربر را آسان تر کرده ولی بهتر و منطقی است که این ارتباط در سایت نیز بشکل مطلوب انجام شود.

رای ها / امتیازها

برای اینک میزان محبوبیت پست های خود را تشخیص دهید می توانید راهی فراهم کنید تا کاربر بتواند به پست شما امتیاز دهد، این امتیاز می تواند بشکل لایک، ستاره، رای مثبت و منفی و… باشد.

نظرات

نظرات ارزش فراوانی دارند اما یک شمشیر دو لبه هستند. شاید برخی از پست ها به تنهایی جذاب نباشند اما به لطف بحث ها و نظرات آن ارزش فراوان گرفته و قابل توجه شوند. درست است که هیچکس نظر اسپم یا توهین آمیز را دوست ندارد اما امکان نظر دادن بهترین راه ارتباط با کاربر است. در وب سایت های وردپرسی براحتی با تیک زدن گزینه “اجازه گزاشتن دیدگاه” می توانید این امکان را فعال کنید. ابزار Desqus نیز برای سایت های غیر از وردپرس نیز می تواند مفید باشد. فیسبوک هم ابزاری مناسب برای نظردهی دارد که البته نیاز به حساب کاربری فیسبوک دارد.

تعداد نظرات هر پست البته بجز پاسخ های نویسنده، می تواند معیار سودمندی باشد که به شما می گوید آیا واقعا خوب کار می کنید یا خیر.

لینک ها

مت کاتس، سرپرست تیم اسپم وب گوگل در سال ۲۰۱۴ اعلام کرد:

در بحث لینک سازی شلوغی و اسپم زیادی وجود دارد با این حال لینکها عامل مهمی در رتبه بندی سایت در نتایج جستجو به شمار می رود.

باتوجه به اهمیت این موضوع و سئو سایت، باید بدانید که چه صفحاتی به محتوایتان لینک داده اند. برای این کار ابزارهای زیادی وجود دارد از جمله آنها Fresh Web Explorer برای تحلیل عملکرد محتوای جدیدتر وAhref  یا  Open Site Explorer برای محتوای قدیمی، را می توان نام برد. اطلاعات زیادی را می توان از طریق این ابزارها بدست آورد که انکرتکست لینک ها، قدرت و اعتبار سایت یا نویسنده ای که به شما لینک داده نیز برخی از این اطلاعات هستند. با این ابزارها می توانید لینک های اسپم را نیز شناسایی کنید.

معیارهای شبکه های اجتماعی

اهمیت شبکه های اجتماعی کاملاً روشن است و نیازی به توضیح ندارد. مطمئناً شما نیز برای برند خود شبکه های اجتماعی مختلفی را ایجاد کرده اید. لازم است فواید استفاده از آن را بدانید و عملکرد خود را در آنها بررسی کنید و سوابق این بررسی ها را بصورت هفتگی و ماهانه ثبت کنید. بیشتر این شبکه ها مثل فیسبوک، توییتر، لینکدین و اینستاگرام امکانات خوبی برای تحلیل عملکرد محتوا در اختیار شما قرار می دهند.

ابزارهایی هم برای تحلیل آمار و ا طلاعات این شبکه های وجود دارد که بسیار مفید هستند BuzzSumo یکی از بهترین آن هاست. شما همچنین میتوانید بصورت دستی وضعیت لایک ها، نظرات، کامنت ها و به اشتراک گزاری ها را در طول زمان به دقت زیر نظر بگیرید.

ایجاد معیارهای دلخواه

معیارهای گفته شده برای تحلیل عملکرد محتوا بسیار سودمند است. اما گاهی برای دستیابی به اهداف سازمانی و نیازهای خود، دستکاری یا ترکیب هوشمندانه این معیارها می تواند تصویری شفاف تر از وضعیت و نحوه پیشرفت کار ترسیم کند و مسیری روشن تر پیش رو قرار دهد. در ادامه به چندین ایده مناسب می پردازیم:

عمق متوسط مطالعه

هر فرد به طور متوسط می تواند ۳۰۰ کلمه را در دقیقه بخواند. پس ما می توانیم با توجه به تعداد کلمات متن خود مدت زمان مطالعه آن متن را محاسبه کنیم به این صورت که تعداد کلمات متن را بر ۳۰۰ تقسیم کنیم. حال وقتی زمان سپری شده کاربر را داشته باشیم می توانیم بفهمیم خواننده مطلب با چه میزان دقتی پست را مطالعه کرده است.

مطالعه عمق متوسط=(پست کلمات تعداد )/۳۰۰  ÷صفحه در شده سپری زمان مدت

میزان اشتیاق

با استفاده از ابزارهای تحلیل می توان فهمید که مخاطب از چه مسیری به سایت شما آمده و پس از سایت شما به کجا رفته است. شما می توانید مسیرهای حرکت مخاطبان را بر تعداد کل ای مسیرها نقسیم کنید تا درصدی از کاربران علاقمند به وبلاگ خود را بدست آورید. این کار برای پیدا کردن پست های محبوب نیز به کار می رود. با این معیار می توانید بفهمید که مخاطبان شما تا چه حد به خواندن مطالب وبلاگ شما اشتیاق دارند.

میزان استقبال، رشد و نرخ تبدیل

شبکه های اجتماعی راه های ارتباطی زیادی برای کاربر در اختیار شما قرار می دهند. مثلاً در فیسبوک می توانید یک پست را لایک کنید، به اشتراک بگذارید یا برایش نظری ثبت کنید. در گوگل پلاس هم به همین شکل است منتها به جای لایک یک امتیاز می دهید. در توییتر می توانید پست را فیو کرده، نظر بنویسید و یا ریتوییت (اشتراک گذاری) کنید. همه این امکانات کم و بیش در کلیه شبکه ها مشابه است ولی بطور کلی می توان آن ها را به سه دسته تقسیم کرد:

میزان استقبال یا علاقه مندی محتوا (لایک در فیسبوک، فیو در توییتر  +۱ در گوگل پلاس)

میزان رشد یا دیده شدن در میان افراد مختلف (به اشتراک گزاری در فیسبوک و گوگل پلاس، ریتوییت در توییتر)

پاسخ به محتوای برند یا نرخ تبدیل (کامنت ها)

نرخ تبدیل، بازگشت سرمایه(ROI) و مشکلات قیف بازاریابی

تا اینجا گفتیم که معیارهای انتخابی به شما کمک می کند تا در راه رسیدن به اهداف، خود را محک بزنید و بدانید در کجای راه هستید و چقدر تلاش هایتان موثر است و در ادامه توضیح دادیم که چگونه از این معیارها استفاده کنید. اکنون شاید این فکر به ذهن شما خطور کرده :

هدف استفاده از محتوا برای تبدیل مخاطب به مشتری است اما چطور بفهمیم که کدام مشتری به خاطر محتوا به مشتری مبدل شده است؟

چطور نشان دهیم که سرمایه گذاری روی محتوا چه فوایدی دارد و بازاریابی محتوا ارزش امتحان کردن را دارد؟

ارزیابی نرخ تبدیل و بازگشت سرمایه کار سختی است. اما قطعا این کار ارزش انجامش را دارد. ولی بدانید که نتایج دقیق و قابل اعتماد نیستند. مثلاً در قیف بازاریابی فکر می کنید بیشتر محتواهایتان در بالای قیف هستند و مشتریان را جذب می کنند در حالی که شاید اصلاً چنین نباشد و هرگز نام شما را نشنیده باشند.

برخی از مشتریان ماه ها و گاهی مدت های بیشتری در بالای قیف می مانند. کوکی ها معمولاً ۳۰ روز دوام می آورند و بیش اوقات مخاطبان محتوای شما خرید نمی کنند.

برای ارتباط دادن نرخ تبدیل به محتوا، باید تک تک مشتریان رصد شود از بالا تا پایین قیف. این کار هم بدون برقراری ارتباط با تک تک مشتریان ممکن نیست.

ارتباط بین محتوا و نرخ تبدیل معمولاً دقیق نیست مثلاً اگر محتوایتان ۱۰ مشتری وفادار داشته باشد قطعا بهتر از آن است که ۱۰۰ مشتری غیروفادار داشته باشد که تنها یک بار خرید می کنند. پس اعداد و ارقام در واقعیت زیاد درست نیستند. اما این اعداد چندان هم بی اهمیت نیستند. حتی گاهی لازم است این نتایج را با حدس و گمان بدست آورید و بهتر از آن است که هیچ کاری نکنید. گوگل آنالیتیکس برای شما راه حل های خوبی دارد. در گوگل آنالیتیکس در بخش Conversion و Attribution صفحه ای  بنام Model Comparison وجود دارد که چند ایده برای چگونگی ارتباط بین محتوا و نرخ تبدیل در اختیارتان قرار می دهد.

در این بخش مدل های مختلفی وجود دارد که بسته به نوع کارتان می توانید استفاده کنید مثلاً مدل خطی تمامی مراحل را ارزش یکسانی داده است و در مدلی دیگر روی اولین تعامل مشتری که شروع ارتباط مخاطب بوده بیشتر ارزش گذاشته و در مدلی دیگر در تعامل آخر که فرد تبدیل به مشتری شده است. مدلی هم جود دارد که در آن به قدم های آخر نسبت به قدم های اول ارزش بیشتری داده می شود. مهم نیست که کدام مدل را انتخاب می کنید اصلی ترین فایده اش این است که اعدادی معنی دار بدست می آورید. یادتان باشد عدم درک ارتباط بین نرخ تبدیل و محتوا برای دیگران کاملاً طبیعی است.

گزارش دهی: جمع آوری تحلیل عملکرد محتوا برای افراد دیگر

همیشه گزارش دهی کاری کسل کننده بوده و گاهی هم دردسر. گزارش دهی برای متقاعد کردن مدیران و سرمایه گذاران برای پرداخت حقوق یا نشان دادن درستی کار به ناظران و منتقدان است. به همین دلیل ارائه نسخه های چاپی از نتایج گوگل آنالیتیکس به آنها احتمالاً تاثیرگذار نخواهد بود.

باید سعی کنید گزارش هایی متفاوت، چشمگیر و روشن ارائه دهید که مدیران شما مشتاق مطالعه آن باشند. در اینجا می خواهیم به شما نشان دهیم که چگونه در ۴ گام یک گزارش مناسب تهیه کنید:

گام اول: بدانید با چه کسی صحبت می کنید

مدیران مالی، بازاریابی، مدیران عامل و … هر کدام نسبت به گزارش ها عکس العمل های متفاوتی دارند. وقتی گزارش می نویسید خود را به جای مدیر خود قرار دهید و اطلاعات خود را طبق خواسته های او تنظیم کنید. دقت کنید که اهداف کسب و کار اصلی چیست و کاری که انجام می دهید چگونه به این اهداف کمک می کنند؟ در واقع شما باید ببینید به مدیران خود چه چیزی را نشان دهید تا آنان نیز به بالادستی های خود نشان دهند؟

گام دوم: بپرسید چه چیزی برایشان اهمیت دارد و چه داده هایی را می خواهند ببینند

گاهی اوقات افراد نمی دانند که چیزی واقعا اهمیت دارد و چه چیزی ندارد و شما باید در این مواقع با آنها چانه بزنید. این وظیفه شماست که این موارد را به ایشان آموزش دهید. سعی کنید یک فهرست از چیزهایی که می خواهند تهیه کنید و در تهیه گزارش خود بکار ببرید.

گام سوم: مطمئن شوید محتوایی که تولید می کنید با اهدافتان سازگار است

شاید وقتی لیست نیازهای مدیران خود را بررسی می کنید متوجه شوید که برخی از حتواهای شما ر راستای رسیدن به اهداف سازمان نیستند. این از قسمتهای اصلی شغل شماست که با انتشار محتوا عملکرد بازاریابی سازمن بهبود یابد؛ پس همیشه در همه حال چک کنید که اهداف و محتوا با هم سازگار باشند تا به مشکل نخورید.

گام چهارم: ایجاد یک داشبورد

یک داشبود از هر ابزاری که می خواهید تهیه کنید تا آخرین اطلاعات شما را نمایش دهد. می توانید از گوگل آنالیتیکس، اکسل و یا ابزارهای دیگری استفاده کنید. به این ترتیب وقتی قرار است به جلسه ای بروید دیگر مشکلی نخواهید داشت و به سرعت گزارش خود را ارائه می کنید. حتی گاهی لازم است چندین داشبورد تهیه کنید که هر کدام برای ارائه گزارش به مخاطبی خاص باشد. فراموش نکنید تا همواره اطلاعات داشبوردها را به روز کنید تا در اضطرار دچار مشکل نشوید.

هر از چندگاهی، هرچه تا به حال گفته ایم را فراموش کنید!

به گفته استیو جابز:

” آدم هایی دیوانه که فکر می کنند می توانند دنیا را تغییر دهند، دقیقاً همان هایی هستند که موفق به انجام آن می شوند.”

درست است؛ بدون آزمایش کردن کردن ایده های جدید و خرابکاری های احتمالی فرصت های خوب و موفقیت های بزرگ حاصل نمی شود. اگر تلاش میکنید کاری انجام دهید که نتیجه بگیرد هیچ اشکالی ندارد اگر شکست بخورید. این واقعیت زندگی است و درباره بازاریابی محتوا نیز کاملاً صادق است.

یان لوری از شرکت Portent سه نکته جالب را مطرح کرده که خواندن آن خالی از لطف نیست:

کافی است تنها ۷۰% از محتوای شما قانونمند و مطابق با قوانین سئو بوده و تهیه و انتشارشان تا حدی محافظه کارانه صورت گیرد.

بهتر است ۲۰% از محتوایتان از این قوانین فاصله بگیرند. و فقط استاندارهای کلی رعایت شوند. اندکی قلقلک مخاطب با موضوعات متفاوت وجنجالی کاملاً ارزش ریسک را دارد و پتانسیل خوبی برای موفقیت ایجاد میکند.

لازم است ۱۰% محتوا کاملاً نو آورانه باشد. و از فرم های تولید محتوا فاصله بگیرد. انتشار این مطالب ریسک بالایی دارد و معمولاً نتیجه نمی دهد اما اگر نتیجه دهد شگفت انگیز خواهد بود و درهای جدیدی را باز خواهد کرد. موفقیت این محتواها بسیار قابل توجه هستند و ارزش ریسک را دارند.

خب دوستان عزیز تا به اینجا هر چیزی که در بحث های بازاریابی محتوا لازم بود بدانید را مطرح کردیم و در بخش آخر فقط یک مسئله باقی می ماند و آن هم حفظ و نگهداری این زحمات است. در مقاله بعدی به این موضوع مهم می پردازیم. امیدوارم با مطالعه این مقالات محتواهایی ارزشمند تولید کنید و موفقیتهای بسیاری کسب کنید. ما منتظر شنیدن موفقیت های شما هستیم. وبین سئو همراه صمیمی سئوی سایت شماست.

حرف دل کاربران (0)

از فرم زیر میتوانید حرف دل خودتان را در مورد این پست ثبت کنید